محل تبلیغات شما
سلام.سلامی به گرمی هرچی آبه جوشه.میخام هر چرت و پرتی میاد تو ذهنم بنویسم.اصن یا صحت داره یا نداره.فقط چشام به کیبورد.مغزمم آزاد.میخام عاشقونه بگم.خشن بگم.از مرغای دریایی بگم.از صدای گنجشکایی که دیگه هم صبح میخونن هم عصر.وای که هوا بهاریه.نه شایدم تابستونیه.دلم گرفته.نمیدونم شایدم نگرفته.تنهام تو این خونه.پشت یک میز.آره بهش میگن میز کامپیوتر.واسه من اینجا دنیامه.این خونه منه.میز ناهار خوریمه.درس هم اگه سالی یک بار بخوام میشه روش خوند.دلم عاشق شده عاشق خدا؟؟؟عاشق طبیعت؟؟عاشق عشق؟؟

عاشق باشی بهتر از اینه که فارغ باشی.خودمم نمیدونم چی گفتم.ولی چرا خودم میدونم چی میگم.حال میکنم اینطور بنویسم.این ذهنه شلوغه منه.از توش ملیاردها تفکر خروج میکنه.بعضی اوقات به بعضی چیزا فکر میکنم یعنی علت وجود یک پدیده.یک چیییزی درونم میگه بهادر بیشتر فک کن تو در آستانه یک کشف بزرگی.

واااااااااااااااااای. هیچی همینجوری یهو ذهنم گفت بنویس وااااای.هه.این ذهنه منه که داره مینویسه به من چه.


سرمو گذاشتم روی میز به بعضی چیزا فکر کردم.آرزوم این بود که خیلی زمان برگرده عقب.به زمانایی برگرده که خودم میخام.اشتباهاتمو درست کنم دوباره چیزایی رو که از دست دادمو ببینم.هیییی.دوشنبه امتحان حسابداری دارم 425 صفحس تقریبا موندم چطور بخونم اصن حسش نمیاد.دلم میخاد داد بکشم.چند وقت پیش یک جایی انقد داد کشیدم گلوم پاره شد.جفت پاهامم که داغون شد.دیگه کجام مونده؟؟

حالم از خودم بهم میخوره تنبل شدم.دیگه حس هم هیییچ کاری ندارم.شاید عاشق شدم.هه.به کی بگم عاشقم؟به خدا؟؟؟خداااااا عاشق شدم.عاشقتیم خدا جوووون.تو که عشق زندگیمی.یک عشق خوبه این دنیات رو هم به ما بده.هه.بابا عشق دختر نمیگم.عشق به مادر.عشق به پدر.حتی عشق به درس خوندن.بابا عاشق واسه معشوق وقت میذاره خوب من میخام عاشق این چیزا بشم.

وای که چقد تف دادم.این آپ رو میکنم نه لازمه کسی بخونه نه لازمه کسی نظر بده.این آپ طرفدار داره.اگه گفتی کیا؟؟؟اونایی که میگن:سلااااام,عجب وبلاگه قشنگی داررری.مطالبتو خوندمو لذت بردم منم آپم حتما سر بزن.)

دیدین اینم مخاطب.اگه بهش فش هم داده باشم بازم همین کامنتو میذاره. ای .

میدونم این آپو سگ نمیخونه ولی ممکنه خوب آدم بخونه.

هوا تاریکه ووییی چقد گرمه.عشق پاییزم.عاشقش نیستم.دوسش دارم.هواش خوبه.اگه ماه بودم ماه آبان.هم اسمش قشنگه هم هواش خوبه هم

بیخی.

لعنت به من لعنت.یادم رفته جنازه ی عنکبوتمو دفن کنم روحش شاد.بزرگ بود.اندازه یک مشت دست.

و اینک این منم.من در اتاقی گرمو تاریک.با صدایی از گنجشکها.نسیم باد گرم.وزش برگ درختان کوتاه.و این صدای دعوای دو گنجشک است.چشمها دیگر ومی به شستن ندارند بهتره عینکی بخریم.که یا بهتر ببینیم یا شاید هم بهتر باشه کور باشیم.

دلم واسه مدرسه تنگ شده.حیاطی که توش بدوم.خندهای بلند.صدای ناظم مدرسه.برو جلو دفتر.موهات چرا بلنده.وای اینا کجان؟؟من اینا رو میخام.12 سال درس خوندم که برم دانشگاه.این همون هدف من بود؟جایی که دیگه نه صمیمیت هست نه صفا.محیطی خشکو بی روح.با روابطی کثیف.؟؟این هدف بود؟؟هدف من که حد نداشت.چرا اینبار هدف حدش صفر بود؟؟؟

هدف حدش بی نهایت هم میشه.پس زندگی رو ادامه میدم.شاید که فرمولی یا راهی واسه رسیدن حد صفر به بی نهایت باشه.

دلم تنگ شده واسه چیزهای ساده.هرچی بزرگتر میشم زندگی هم با من بزرگتر میشه.دنیا بزرگ میشه.یک زمانی کوچکترین چیزها شادی من بود حالا چی؟؟؟ کوچیکی من شادی بعضی چیزها شده؟

نمیدونم.این قانونه طبیعته.البته اینجا طبعتی وجود نداره این قانونه شهره.شهری از دود و شلوغی.شهری که آفتاب صورتتو قرمز میکنه مثل رنگ زبونت.

میدونید چیه؟؟؟؟دیگه چیزای ساده و کوچیک واسم نا آشنا شده واسه همین تصمیم گرفتم خودم ساده بشم.

دیگه اتاقم تاریک شده نوری از مانیتور فقط جلوم رو روشن کرده.

میخام برم.

تنها تفریح من چیست؟؟یک تکه از پیتزا.گازی از ساندویچ و یا لب بروی لیوان کوکا یا فانتا وقتی گازش گلوتو میسوزونه.؟هه این شد تفریح؟رقصیدن؟وای دیروز کلی رقصیدم.زندگی ادامه داره هر جور که ادامه بدیمش.

به حرفام نخندین.شاید که حقیقت باشد ولی مسخره.شاید تلخ باشد مثل قهوه.قهوه هم خوبه اگه تو مسجد واسه مردها ندن.مردن هم خوبه اگه وقتش باشه.هه مردن که وقت ندااااااره خودش خبر نداره.

هییی اصلا فکر نکنید دیوانه شدم یا دپرس شدم.نهههههه.فقط دلم خواست اینطور بنویسم.وای برم درس.

همه چی که تو حلقم.کاش این کتاب حسابداری هم تو مغزم بود.

دوستون دارم.دوسم داشته باشید.جاودانه بیندیشید تا جاودانه بمونید.




مغز نوشته!! عنوان خاصی به ذهنم نرسید

کرونا و خونه نشینی

رفتنت آتیش به جونم میزنه

هم ,یک ,عشق ,تو ,واسه ,عاشق ,خوبه اگه ,عشق به ,هم خوبه ,که دیگه ,تنگ شده

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کتاب، دوست بی صدا